ام اس هنگامي در بدن آغاز ميشود كه گلبولهاي سفيد كه نقش دفاعي در بدن دارند به ميلين كه حفاظتي براي رشتههاي عصبي است و كمك ميكند كه پيامهاي الكتريكي با سرعتي چندين برابر منتقل شوند، بجاي يك عامل بيگانه حمله ميكنند و هر بار كه اين گلبولها به رشتههاي اعصاب مربوط به يكي از اندامهاي بدن حمله كنند،آن اندام دچار مشكل ميشود.
1-ام اس خوشخيم (Benign MS) كه در اين نوع فقط تعداد كمي حمله رخ ميدهد كه اين حملات نيز معمولا با بهبودي كامل همراه است. اين نوع اماس در طي زمان بدتر نميشود و معمولا موجب هيچ ناتواني ماندگاري نخواهد شد.
2- نوع عود كننده و فردكش يابنده (Relapsihg Remitting MS ) كه اكثر مبتلايان بيماريشان را با همين نوع آغاز ميكنند و به اين صورت است كه در آنها هر حمله بيماري، يك دوره آرام در پي دارد كه بيماران در اين مدت مشكلي ندارند، حملهها نيز معمولا غير قابل پيشبينياند.
3-نوع پيشرونده ثانويه (Secondary Progressive MS ) ، اين دسته ميتوان ادامه نوع قبلي دانست يعني پس از چندين سال حمله و آرامش بيمار به حدي ميرسد كه بدون وجود دورههاي واضحي از حمله با گذشت زمان ضعيفتر ميشود.
4- نوع پيشرونده اوليه (Primary Progressive) در اين نوع بيماري هرگز حالتهاي عود يا فروكش را ندارند و از همان حالت ممكن است هر زماني متوقف شود يا همچنان بدتر شود. «علائم و مشكلات شايع در ام اس» سير بيماري ام اس از شخصي به شخص ديگر متفاوت است. چشمها نيز معمولا اولين و شايعترين عضو درگير هستند، قدرت بينايي نيز معمولا در اشخاصي كه درگيري چشمي داشتهاند تا حدي كاهش مييابد. اندامهاي دست و پا نيز ممكن است دچار مشكلات حسي و حركتي شوند مثل احساس كرختي، به خواب رفتگي يا سوزن سوزن شدن، اشكال در راه رفتن و حركات ارادي ديگر را ميتوان نام برد. گوشها گاهي دچار مشكلاتي نظير وزوز يا كاهش شنوايي ميشوند.
احساس نياز مكرر به دفع ادرار، بند آمدن و احتباس ادرار، بياختياري در دفع ادرار و بالاخره كاهش ميل و توانايي جنسي از مشكلاتي هستند كه در دستگاه ادراري - تناسلي بيماران به وجود ميآيند. از دست دادن تعادل هنگام راه رفتن خصوصا در تاريكي ممكن است به خاطر درگيري مخچه باشد به جزء اين موارد ميتوان به مشكلاتي نظير تمركز حواس و گاهي بيحواسي، اضطراب، افسردگي، احساس درد در ماهيچهها، اشكال در سخن گفتن، اشكال در اجابت مزاج اشاره كرد. گروهي از عوامل ميتوانند زمينه ساز ايجاد مشكلات جديد باشند كه از آنها ميتوان به گرما و رطوبت، وزرشهايي كه حرارت بدن را بالا ميبرند، تب و مهمتر از همه اينها فشار روحي و عصبي كه استرس رواني ميگويند.
«ام اس و فيزيوتراپي» يكي از مشكلات اصلي ، ضعف و محدوديت در حركت است كه از طرفي به علت درگيري قسمتهاي حركتي در مغز و نخاع و از طرف ديگر به علت كم حركت شدن خود بيماران كه به يكي از اين عوامل مربوط ميشود؛ افسردگي و بيحوصلگي، ترس از افتادن و كم بودن تحرك داراي عوارضي مانند كوتاه و ضعيفتر شدن عضلات ، زخم بستر، يبوست و ...
تفاوت بيماران ام اس با افرادي كه بعد از شكستگي و باز كردن گچ نيازمند به فيزيوتراپي هستند، در اين است كه فيزيوتراپي بيماران ام اس ، براي مدت نامحدودي صورت ميگيرد. منظور ما از انجام حركات فيزيوتراپي رسيدن به وضعيت بهتر جسمي و روحي است. «چه بخوريم؟» معمولا زماني كه فرد بيمار شد بعد از اين كه به دنبال دارو و درمان رفت به فكر ميافتد كه چه مواد غذايي استفاده كند و از چه غذاهايي پرهيز كند.
تاكنون هيچ رابطه مشخص بين مواد غذايي و ام اس پيدا نشده است، حالا كه ميدانيم بوسيله رژيم غذايي نميتوان ام اس را درمان كرد ولي با يك برنامهريزي خوب غذايي ميتوانيم از يكسري عوارض بيماري جلوگيري كنيم. به عنوان مثال استفاده كافي از ميوهها و سبزيجات علاوه بر تامين درصد بالايي از ويتامينهاي ضروري ميتواند به بهتر كار كردن دستگاه گوارش و جلوگيري از يبوست كمك بسزايي كند. ما ميتوانيم آزادانه غذاهاي متنوعي مصرف كنيم و يا از هر برنامه غذايي كه ميپسنديم پيروي كنيم به شرطي كه حاوي مواد اصلي و ضروري بدن باشد.
اين مواد شامل پروتيئنها، هيدراتهاي كربن (نشاسته و قند)، چربيها، ويتامينها و املاح ميباشد. طبق جدول پيشنهادي انجمن ام اس آمريكا براي يك رژيم غذايي متعادل، بهتر است بخش اصلي غذا از هيدراتهاي كربن و سپس ميوهها و سبزيجات، گوشت و سرانجام كمترين سهم آن از چربيها باشد.
«درمان ام اس» داروهاي موجود براي درمان ام اس از نظر كاربرد به سه گروه اصلي تقسيم بندي ميشوند:
1- براي حملات بيماري، در اين دوره زماني معمولا به صورت تزريقي و يا خوراكي تجويز ميشوند و معمولا طول هر دوره بين چهار تا هفت روز طول ميكشد. از اين مواد، متيل پردنيزولون (سولومدرول يا دپومدرول) بيشتر به كار ميرود و به جز آن از دگزامتازون، پروفيرون، بتامتازون هم استفاده ميشود. 2- براي كنترل علائم بيماري: بيش از 30 داروي مختلف به اين منظور به كار ميروند، مثلا از آمانتادين براي كم كردن اختلالات حركتي و از باكلوفن براي مقابله با سفتي عضلاني (اسپاسم) استفاده ميشود.
3- براي كنترل دوره بيماري: براي اين منظور سه دارو وجود دارد كه دو عدد از آنها از دسته اينترفرونها هستند، اينترفرونها مواد پروتئيني هستند كه به طور طبيعي در بدن براي مقابله با بعضي عفونتها توليد ميشوند. اين سه دارو عبارتند از: 1- اينترفرون بتا، يكA (آوونكس) 2- اينتروفرون بتا، يك B (بتاسرون)، 3- گلاتيرامراستات (كوپاكسون) از روشهاي درماني ديگر ميتوان به تاثير خوب بعضي از اين روشها دقيقا اثبات شده است مانند كاردرماني، فيزيوتراپي، گفتاردرماني و ماساژ . اما روشهايي ديگري هم هست كه بيماران نتايج خوبي از آن گرفتهاند، مثل مديتيشن ، يوگا، هوميوپاتي، انرژي درماني و ....
«چه كساني ام اس ميگيرند؟» هنوز چگونگي شروع ام اس دقيقا مشخص نشده است ولي امروزه دريافتهاند كه مثلا شيوع اين بيماري در مناطق مختلف دنيا با هم متفاوت است.
به عنوان مثال در كشورهاي شمال اروپا و آمريكا و افرادي نيز كه پوست، مو و چشم روشن دارند شيوع آن بيشتر ديده ميشود ولي در سياهپوستان و ژاپنيها كمياب است. همچنين ام اس در خانمها بيشتر از آقايان ديده ميشود و شروع آن معمولا در سنين 20 تا 40 سالگي است. در مورد اثر مهاجرت به ابتلاء به ام اس ديده شده در افرادي كه قبل از 15 سالگي به سرزمين ديگري مهاجرت كردهاند ميزان شيوع بيماري مانند ميزان شيوع آن در مردم سرزمين جديد است. اين بيماري بيشتر در كساني بروز ميكند كه شخصيت خاصي دارند چنين افرادي معمولا مسئوليت پذير ولي حساس هستند كه هنگام بروز ناملايمات خيلي خودخوري ميكنند.
شيوع بيماري اماس و اثرات ناراحتکنندهاي بر زندگي بيماران به جاي ميگذارد، و نيز نبود علاج قطعي براي آن، باعث شده است، دچارشدن به اين بيماري به معناي پايان زندگي فرد مبتلا تلقي کنند. اما اين باور درست نيست.
بيماري ام اس يا اسکلروز متعدد ، يک بيماري تحليلبرنده مزمن دستگاه عصبي مرکزي است که در آن تخريب تدريجي غلاف ميلين پوشاننده سلولهاي عصبي در بخشهايي در سراسر مغز، طناب نخاعي و يا هردوي آنها رخ ميدهد. تخريب ميلين انتقال پيامهاي را مختل ميکند و باعث ضعف عضلاني، از دست دادن هماهنگي حرکتي و اختلال در حرف زدن يا بينايي ميشود.
اين بيماري بيش از همه جوانان را درگير ميکنند و به علت اختلالي در دستگاه ايمني روي ميدهد که ممکن است منشايي ويروسي يا ژنتيکي داشته باشد.
دستگاه ايمني در اين بيماري فکر ميکند آسيبي در دستگاه عصبي مرکزي وجود دارد، در حالي که اين چنين نيست، و التهابي که در آن محل به وجود ميآيد به ميلين آسيب ميرساند.
ميلين يک پوشش نرم سفيدرنگ است که رشتههاي عصبي در دستگاه عصبي مرکزي ميپوشاند، و از چربي و پروتئين ساخته شده است. ميلين به عنوان يک ماده عايق عمل ميکند و به هدايت کارآمد پيامهاي عصبي کمک ميکند. هنگامي که در اماس آسيب ميبيند، هدايت پيامها در رشتههاي عصبي دچار اشکال ميشود يا به کلي متوقف ميشود. در نتيجه اختلال کارکردهاي بدني يا اختلال در حسهايي که به اين رشتههاي عصبي ميلينزداييشده ايجاد ميشوند وعلائم اماس را در جاهاي گوناگون بدن بروز ميکند.
بدن ميلين آسيبديده را با بافت جوشگاهي (اسکار) جايگزين ميکند. ميلين از اعصاب حمايت ميکند و به فرستاده شدن پيامهاي عصبي کمک ميرساند. هنگامي پيامهاي عصبي قطع ميشوند؛ نشانههاي ام اس به صورت تار شدن ديد، مشکلات تعادل و فلجها، اختلالهاي شناختي و سرگيجه بروز ميکند.
چهار رده يا نوع اماس وجود دارد:
1- 85 درصد از موارد ام اس در رده "عودکننده- فروکشکننده" قرار ميگيرند. بيمار دچار حملات گاهگاهي ميشود و بعد دورهاي فروکش کردن علائم را تجربه ميکند.
2- 10 درصد مبتلايان به اماس دچار نوع "پيشرونده – اوليه" بيماري هستند. علائم ممکن است به تدريج بروز کند، اما وضعيت بيمار با سرعتي مداوم بدتر ميشود.
3- اماس "پيشرونده- ثانويه"ممکن است در بيماراني که در ابتدا در رده عودکننده- فروکشکننده قرار گرفتهاند، بروز کند. بيمار دچار علائم مداومي است و دوره هاي فروکش گاهگاهي بيماري ديگر وجود ندارد.
4- 5 درصد بيماران اماس نوع "پيشرونده- عودکننده" بيماري را تجربه ميکنند. در اين بيماران وضعيت به طور مداوم در حال بدترشدن است، در عين حال عودهاي شديد بيماري رخ ميدهد که بيمار ممکن است از آنها بهبود پيدا کند يا نکند.
در حال حاضر داروهاي جديد فراواني در دسترس هستند که به کنترل بسيار خوب اماس کمک ميکنند. هر مورد اماس خصوصيات منحصر به فردي دارد و بنابراين بسيار مهم است که درمانهايي که پزشک بر حسب اين ويژگيها تجويز ميکند، به کار بسته شود.
آينده سير بيماري براي شخص دچار اماس به نوع بيماري بستگي دارد. عوامل ديگر مانند نژاد، جنسيت، علائم اوليه و سن نيز در اين سير بيماري موثرند. علائم اوليه بيماري در در مورد چگونگي درمان بيماري و انتظار آينده از آن هم نقش دارد.
خبر خوب اين است که اميد به زندگي يا ميانگين طول عمر افراد مبتلا به اماس با وچود درمانهاي جديد اکنون تقريبا به اندازه افراد غير مبتلا رسيده است. اماس به معناي حکم مرگ نيست، و مبتلايان به ان در صورتي که به طور مناسب درمان شوند، ميتوانند زندگي معناداري را ادامه دهند
*عموماً دو گروه از اشخاص دچار بيماري ام.اس ميشوند:
الف - گروه نخست افرادي هستند فوقالعاده حساس، زودرنج و عصبي و با كمترين ناملايمات از حالت عادي خارج شده و تعادل خود را از دست ميدهند. يكي از عمدهترين علتهاي اين بيماري، عصبي شدن افراد است كه مهمترين دليل آن در واقع كمبود مواد غذايي يا مواد معدني و ويتامينها در بدن و همچنين مواد زائد در سلولها و بافتها است. هرگاه شخص از نظر فيزيولوژي دچال اختلال شود، از نظر سيستم عصبي نيز دچار ناراحتي روحي و رواني خواهد شد و با كمترين برخوردي، عكسالعمل نشان خواهد داد.وقتي كه تعادل املاح معدني در بدن به هم ميخورد، انسان با كمترين برخوردي عصبي ميشود و همچنين كار غدد درونريز در بدن مختل ميشود. همين امر موجب ميشود كه ترشحات طبيعي معده مختل و اسيد معده به اندازه دوبرابر حد طبيعي شود.روزانه معده يك انسان بالغ حدود دو ليتر اسيد كلريدريك ترشح ميكند كه در هضم غذا نقش اصلي را ايفا ميكند. وقتي فردي عصبي ميشود، اين مقدار اسيد به دو برابر حجم واقعي و طبيعي خود ميرسد كه در واقع روزانه چهار ليتر اسيد معده كه فوقالعاده قوي است، ترشح ميشود.
اختلال در غدد درونريز موجب ميشود كه سيستم داخلي بدن به هم ريزد و انسان از حالت تعادلي روحي و رواني خارج شود. پس ميتوان نتيجه گرفت بهترين راهكار درماني كه در زمينه پيشگيري از بيماري ام.اس نيز براي اين گروه مؤثر خواهد بود، پرهيز از بروز تنش در مناسبات بينفردي و سعي در كنترل احساسات و عواطف شخصي است افراد زودرنج و حساس بايد تلاش كنند تا تفسير خود را از موقعيتهاي اجتماعي بهگونهاي تغيير دهند تا كمترين فشار رواني بر آنان وارد شود.
ب - گروه دوم شامل افرادي است كه از نظر ژنتيكي داراي طبع سردي هستند و مدام از غذاهاي سرد (غذاهايي با PH اسيدي) به حد وفور استفاده ميكنند و علاقه زيادي به خوردن ترشي، سركه، تمر هندي، ماست، قرهقروت و امثال آن دارند. افرادي كه داراي چنين طبعي هستند، اگر در مورد غذاي مصرفي روزانه خود دقيق نباشند، بيشتر در معرض بيماري ام.اس قرار ميگيرند.
عموماً در بيماران مبتلا به ام.اس، PH خون گرايش به حالت اسيدي دارد و اگر اين حالت بر اثر نوع تغذيه تكرار شود، بيمار در معرض حملات مداوم قرار خواهد گرفت و حال بيمار به مرور رو به وخامت خواهد رفت. جالب توجه اينكه اين نوع بيماران علاقه وافري به مصرف غذاهاي داراي حالت اسيدوز نشان ميدهند، مانند: ماست، بستني، ترشي، تمر هندي، ماهي و امثال آن.
اينگونه بيماران بايد از مصرف غذاهاي اسيدي دوري جويند تا بدين وسيله از پيشرفت بيماري جلوگيري به عمل آورند. براي پيشگيري از اين بيماري در ساير افراد نيز ميتوان مصرف متعادل مواد غذايي بهويژه اجتناب از مواد غذايي اسيدي را توصيه كرد.
سال ميلادي گذشته، سال 2010، شاهد ارائه چند داروي جديد خوراکي براي درمان اماس بود.
در چند دهه گذشته پژوهشها براي يافتن درمانهاي جديد براي درمان اماس ادامه داشته است، گرچه اين پژوهشها سير آهستهاي داشته است، اما توانستهاند به ايجاد درمانهايي بينجامد که زندگي مبتلايان به اين بيماري تحليلبرنده مغز و اعصاب را بهبود بخشيده است.
اما اين سير مداوم و آهسته در سال گذشته، سرعت زيادي گرفت و سازمان غذا و داروي آمريکا چند داروي جديد براي درمان بيماران اماس را تاييد کرد.
به گزارش هلثدي نيوز انجمن ملي اماس آمريکا ميگويد در سال 2010 پيشرفتهاي بيسابقهاي از لحاظ توليد داروهاي جديد براي اماس به وجود آمد.
اين داروهاي جديد نه تنها راههاي جديدي براي درمان اماس فراهم ميکنند، بلکه از اين لحاظ که خوراکي هستند، ميتوانند گزينههاي جديدي براي بيماران اماس فراهم کنند که پيش از اين تنها داروهاي تزريقي يا داخل وريدي را در اختيار داشتند.
داروهاي خوراکي تاييد شده در سال 2010 براي درمان اماس :
گيلنيا (fingolimod)، اولين دارويي که براي کاهش عود و به تاخير انداختن پيشرفت بيماري اماس طراحي شده است.
آمپيرا (dalfampridine) اولين دارويي که براي درمان علائم خاص اماس - در اين مورد بهبود توانايي راه رفتن بيماران- تاييد شده است.
نودکستا- يک ترکيب دو دارويي که براي درمان بيماران اماس که کنترل عواطف خود را از دست دادهاند، طراحي شده است. برخي از بيماران اماس دچار يک پيامد عاطفي شديد بيماري ميشوند که به صورت گريه کردن يا خنديدن غيرقابل کنترل بروز ميکند
منابع :
همشهري آنلاين
پايگاه اطلاع رساني پزشکان ايران
خبرگزاری آریا
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر